بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 14
کل بازدید : 15282
کل یادداشتها ها : 51
رو لب پرنده ها دیگه آهنگی نبود
اگه چشمات نبودن , آسمون آبی نبود
گلای یاس سفید تووی هیچ باغی نبود
اگه چشمات نبودن , شب مهتابی نبود
پشت ابرای دلم دیگه آفتابی نبود
اگه چشمات نبودن , کی واسم گریه می کرد
دل من وقتی شکست به کجا تکیه می کرد
اگه چشمات نبودن , کی با من سفر می کرد
واسه جشن ماهیها کی ماه و خبر می کرد
اگه چشمات نبودن , کی گلا رو آب می داد
واسه گنجشک دلم , کی یه جای خواب می داد
حالا چشمات با منن که هنوز نفس دارم
جرات پر کشیدن از تووی قفس دارم
دیگه چشماتو نگیر که من آزرده بشم
مثه گل توو فصل یخ سرد و پژمرده بشم
تا که چشماتو دارم شعرای تازه میگم
همش از پنجره ای که به روم بازه میگم